پروپوزال بررسی کارآمدی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی – رفتاری بر واکنش های هیجانی منفی و کیفیت روابط والد-فرزندی زنان سرپرست خانوار

پروپوزال بررسی کارآمدی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی – رفتاری بر واکنش های هیجانی منفی و کیفیت روابط والد-فرزندی زنان سرپرست خانوار در 16 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توجه: (ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

پروپزال کارشناسی ارشد شامل:

مقدمه و بیان مساله

اهمیت و ضرورت پژوهش

اهداف اصلی و فرعی پژوهش

سوالات پژوهش          

فرضیه های پژوهش

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

پیشینه پژوهش

طرح پژوهش

جامعه و نمونه پژوهش

روش نمونه گیری

ابزار های پژوهش

روش جمع آوری داده ها

روش تجزیه و تحلیل داده ها

منابع فارسی و انگلیسی به شیوه APA

فایل به صورت ورد و با فرمت doc  می باشد و قابل ویرایش می باشد.

قسمت هایی از پروپزال:

مقدمه و بیان مسئله

زنان سرپرست خانواده از جمله گروه­های آسیب پذیر اجتماع هستند که عواملی چون طلاق، اعتیاد یا از کارافتادگی همسر، رها شدن توسط مردان مهاجر و بی مبالاتی موجب آسیب پذیرتر شدن این طیف وسیع از خانواده­های ایرانی می­شود. براساس تعریف سازمان بهزیستی، زنان سرپرست خانواده، زنانی­اند که عهده­دار تامین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانواده­شان هستند (خسروی، 1380). تحقیقات صورت گرفته نشان می­دهد، امروزه 60 درصد از زنان جهان، نان­آور خانواده هستند، و 5/37 درصد خانوارهای جهان را زنان سرپرستی می­كنند (مطیع،1387؛ به نقل از تاتینا بلداجی، فروزان و رفیعی، 1389).  براساس سرشماری سال 1385، میزان سهم زنان در سرپرستی خانواده­های ایرانی،4/9 بود که این میزان در سال 1375، 4/8 درصد بوده و طی یک دهه از رشد یک درصدی برخوردار بوده است. بنابراین بطور متوسط سالانه 60 هزار زن در کشور بی­سرپرست می­شوند (مرکز آمار ایران، 1385). این گروه، عمدتاً از خانواده­های فقیر جامعه هستند، بطوری که در حال حاضر، 29درصد از خانواده­های دهک اول اقتصادی را، زنان سرپرست خانواده یا خانواده­های بی سرپرست تشکیل می­دهد(مدنی، 1381).

انتقال ناگهانی سرپرستی از شوهر به زن باعث بوجود آمدن رشته­ای از ناامنی و وظایف مضاعف از جمله: از دست دادن درآمد، تربیت فرزندان و ایفای نقش­های مختلف برای زنان می­شود. در نتیجه اثر معکوس بر سلامت روان این زنان گذاشته و مسایل بهداشتی جدیدی را به بار می­آورد (حسینی، فروزان و امیرفریار، 1388). در این راستا، هرماندز، آندرا و گونزالس[1] (2009) بیان می­دارند که زنان سرپرست خانوار از کیفیت زندگی پایین­تر و افسردگی بیشتری در مقایسه با سایر زنان برخوردار هستند. به واقع زنان، با سرپرست شدن، به علت تعدد و تعارض نقش­ها، آرامش روانی خود را از دست می­دهند، احساس تنهایی می­کنند و دچار اضطراب و افسردگی می­شوند (منک و وانگر^[2]، 1997).