توضیحات کامل :

پاورپوینت انسان گرایی فرگشتی در 26 اسلاید بسیار زیبا و قابل ویرایش آماده ارائه با اسلایدشو با فرمت pptx و رعایت تمامی استانداردهای زبان فارسی

 

فهرست مطالب

مقدمه

آیا انسان اشرف مخلوقات است؟

انسان گرایی

میمون درون ما

اصل نفع شخصی و انسانگرایی تکاملی

 

بخشی از متن

مقدمه

ما در زمانه‌ی ناهمزمانی‌ها زندگی می‌کنیم. در حالی که از نظر تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده ایم، اما انگاره‌های ما از جهان کماکان از اسطوره‌های هزاره‌ها‌ی کهن متاثرند. این آمیزه‌ی هولناک پیشرفته‌ترین فناوری ها از یکسو و باورهای ساده‌لوحانه و کودکانه از دیگر سو، می‌توانند در درازمدت پیامدهای فاجعه‌باری داشته باشند.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات عصر حاضر این است که گروه های بنیادگرای مذهبی، به آسانی، ثمره‌های روشنگری، یعنی آزادی عقیده، حاکمیت قانون، دانش و تکنولوژی را به خدمت می‌گیرند تا مانع آن شوند که اصل‌های روشنگری بر جهان‌بینی خود آنان نیز کاربرد داشته باشد.

ما امروزه با دانش نه فقط در دانشگاه، کتابخانه و آزمایشگاه، بلکه حتی در آرایشگاه، ورزشگاه، سینما و غیره نیز روبرو می‌شویم. امروز زندگی بدون دانش قابل تصور نیست و حتی کسانی که با انتقادهایی ویرانگر به دانش می‌تازند، ناچارند برای نقد خود به استدلال‌های علمی متوسل شوند. به دیگر سخن، ما محکوم به علمیت هستیم، حتی در جایی که علمیت را محکوم می‌کنیم.

از عصر روشنگری به اینسو شناخت علمی به عنوان شاهراه ارتقای استاندارد زندگی برای رهایی از خرافات و سنت، معتبر بوده است. موفقیت‌های پرشمار شناخت علمی نیز این امر را تایید می‌کنند. دانش به انسان‌هایی که آن را در اختیار داشتند کمک کرد تا به رفاه مادی بی‌سابقه‌ای دست یابند. آنان زنجیرهای سنت را گسستند و معماهای زیادی را گشودند که پیشینیان حتی کوچک‌ترین تصوری از آنها نداشتند.

آیا انسان اشرف مخلوقات است؟

دانش در مسیر خود همواره با موانع بزرگ و واکنش‌های تدافعی روبرو شده است. فقط کافیست در این زمینه به نظریه‌ی فرگشت داروین اشاره کنیم که از آغاز در معرض تندترین حملات بوده است. حتی امروز هم در بخش‌های گسترده‌ای از آمریکا این نظریه را انکار می‌کنند. در آلمان نیز از چندی پیش تلاش‌هایی از سوی محافل دینی صورت می‌گیرد تا نظریه‌ی فرگشت را از دروس مدارس تبعید کنند و به جای آن داستان آفرینش کتاب مقدس را به عنوان الگوی توضیحی در درس بیولوژی بگنجانند.

البته مقاومت و اعتراض مؤمنان علیه آموزش‌ علمی فرزندانشان قابل فهم است، زیرا هیچ چیز بی‌ملاحظه‌تر و پیگیرانه‌تر از پرتو دانش، خطاهای الگوهای گذشتگان درباره‌ی جهان را افشا نمی‌کند. اما نباید فراموش کرد که این فقط انسان‌های مذهبی نیستند که با چشم‌اندازهای هشیار کننده‌ی دانش مساله دارند، بلکه اکثریتی از مردم برایشان دشوار است که با دل‌آزردگی‌های ناشی از پیشرفت دانش کنار بیایند.

زیگموند فروید ده‌ها سال پیش به سه دل‌آزردگی بزرگ «کیهان‌شناختی»، «زیست‌شناختی» و «روان‌شناختی»  اشاره کرده بود که به خودشیفتگی ساده‌ لوحانه ی آدمی ضرباتی کاری وارد کردند (دل‌آزردگی‌های کوپرنیکی، داروینی و فرویدی). به دیگر سخن، آدمی پی برد که:

1.         زمین مرکز کائنات نیست بلکه سیاره‌ی بسیار کوچکی در یک منظومه‌ی خورشیدی است.

2.         انسان نه تنها محصول تصادفی روند فرگشت و از خانواده‌ی نخستی‌هاست، بلکه هنوز خصوصیات حیوانی زیادی را در خود حفظ کرده است.

3.         آدمی با دانش روان‌شناسی به اهمیت نقش ناخودآگاه پی برد و فهمید بخش مهمی از حیات روانی او تابع اراده‌ی آگاه او نیست. آدمی حتی ارباب خانه‌ی خود هم نیست.

بعدها به دل‌آزردگی‌های کشف شده توسط فروید، چند مورد دیگر نیز افزودند، که یکی از مهم‌ترین آنها «دل‌آزردگی سوسیوبیولوژیک» است، که می‌گوید، همه‌ی آدمیان در وهله‌ی نخست به فکر منفعت خویش‌اند و حتی عالی‌ترین فداکاری‌ها و نوع دوستی ها را می‌توان بر پایه‌ی نفع‌پرستی ژنتیک و ممتیک توضیح داد.

بدین‌سان هوموساپینس که زمانی خود را به اصطلاح اشرف مخلوقات می‌پنداشت، با پیشرفت دانش و دستیابی به شناخت علمی از خود افسون‌زدایی کرد و ناچار شد در فهم خود از خویشتن و نیز جهان تجدیدنظر کند. اما دستیابی به چنین شناختی که با بصیرتی دردناک همراه بود، در دایره‌ی محافل خاصی محدود ماند و بیشتر آدمیان هنوز هم به تصورات اسطوره‌ای و دینی یا ایده‌های عوام‌ پسندانه معتقد هستند.

و ...